هنوزم اینجا برام نفس گیره!

ساخت وبلاگ
از اون‌جایی که این دیدار، وبلاگی بود نه کانالی! ترجیح دادم این‌جا هم منتشرش کنم :) قرار بود ساعت ۹:۳۰ برسه. ولی تا نزدیک ظهر خبری ازش نبود. من تو غرفه‌ها گشت زدم و کتاب‌هایی که می‌خواستم رو گرفتم. ساعت ۱۲:۱۰ نشستم یه گوشه و نت رو روشن کردم. دیدم که ساعت ۱۰ واتساپ داده که: سلام "فکر کنم کتابها رو‌خریدی تموم کردی و ما هنوز تو راهیم با این راننده مردنی هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 134 تاريخ : شنبه 9 مهر 1401 ساعت: 21:33

۱. صد بار اومد زل زد تو چشمام گفت:  خاله! بیا!  بعد دیدم نه، فقط به من داره می‌گه خاله. بقیه عمه‌ن. تست کردیم! باباش گفت: عمه کو؟  اشاره کرد به نوشین.  گفت:  خاله کو؟  اشاره کرد به من! هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 144 تاريخ : شنبه 9 مهر 1401 ساعت: 21:33

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

هنوزم اینجا برام نفس گیره!...
ما را در سایت هنوزم اینجا برام نفس گیره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behappy1 بازدید : 146 تاريخ : شنبه 9 مهر 1401 ساعت: 21:33